برنامه ريزي كلان- شهرهاي جديد وشهرك هاي استراتژي بهينه سازي مصرف انرژي
دسته بندي :
علوم انسانی »
برنامه ریزی شهری
كشور ما، رشد جمعيت نزديك به 2 درصد، دركمتر از 38 سال شاهد دو برابر شدن جمعيت خود خواهد بود. تمركز در شهرهاي بزرگ نظير تهران حدود 7569906 نفر، مشهد حدود 2113893 نفر، اصفهان حدود 1418000 نفر وتبريز حدود 1334300 نفر به حدود بالايي رسيده است و افزايش تراكم در آنها توصيه نمي شود. علاوه بر اين محدود بودن امكان گسترش افقي شهرها از يك سو و پر هزينه بودن گسترش عمودي آنها از سوي ديگر، سبب مي شود كه ساخت شهرهاي جديد بعنوان يكي از راه حل هاي مطلوب مطرح گردد. و نيز به همين دليل توسعه شهرهاي كوچك و متوسط وساخت شهرهاي جديد به صورت يك ضرورت درآمده است.
شهرهاي جديد مي توانند بصورت حومه هاي تازه شهرهاي كوچك ومتوسط و يا درمكان هاي دورتري از قطب هاي تمركز جمعيتي و يا مگاپوليس ساخته شوند.
مقدمه
توسعه اجتماعي جوامع برگرفته از برنامه ريزي اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي است واين برنامه ريزي عموما براساس مطالعاتي انجام مي گيرد كه بر روند تحول جامعه اي خاص در يك دوره مشخص صورت يافته باشد وبا استفاده از روش مدل سازي و فرا افكني تلاش مي شود. آينده نگري هاي لازم جهت تدوين آمايش سرزمين كه از حدود سال هاي دهه 50 ميلادي ابتدا در كشورهاي اروپايي و با فاصله كمي در خط مشي ها وسياست ها وراهكارهاي اقتصادي- اجتماعي براي توسعه شهرها وايجاد شهرها جديد يافته شوند. به ويژه به اين نكته تاكيد ميشد كه در ايجاد شهرهاي جديد بر مجموعه اي از معيارهاي اقليمي، اقتصادي- اجتماعي و فني بهترين مكانيابي انجام گيرد.
درنهايت هدف غايي برنامه ريزي آن است كه با بازنگري به پيشينه تاريخي از يك سو آينده قابل تصور از سوي ديگر، مهمترين شاخص ها و راه كارها براي بهينه سازي مصرف انرژي در ساخت شهرهاي جديد و يا توسعه شهرهاي كوچك ومتوسط و بازسازي شهرهاي بزرگ ارائه گردد.
مطالعات مربوط به برنامه ريزي و آمايش سرزمين از ابتدا دهه 50 ميلادي در كشورهاي اروپايي كه در طول جنگ جهاني دوم به شدت تخريب شده بودند آغاز شد.
در كشور ما سابقه طرح هاي كالبدي تحت عناويني چون عمران كشوري و آمايش فضاي اقتصادي و … از نيمه دهه 1350 ابتدا بر عهده سازمان برنامه و بودجه وسپس بر عهده وزارت آباداني ومسكن وبعد وزارت مسكن و شهرسازي گذاشته شد.
در اين برنامه ها نيز اهداف اصلي عبارتند از تعيين محل شهرها و مراكز جمعيت پذير آينده تعيين حدود توسعه و ظرفيت شهرهاي كنوني وآتي مكانيابي براي شهرك هاي صنعتي، تعيين كاربري هاي گوناگون براي فعاليت هاي كشاورزي، صنعتي، جهانگردي و سرانجام تعيين سياست ها وخط مشي ها و ضوابط لازم براي هدايت وكنترل شهرنشيني.
اين طرح ها تا به امروز ادامه يافته و در حال حاضر اهداف جديدتري چون بهينه سازي الگوي توزيع فعاليت هاي انساني وبهينه سازي فضاي شهري و پرسپكتيو شهري و باغ شهرهاي مدرن در كليه فضاها اعم از شهر، روستا و شبكه هاي ارتباط و همچنين توجه بيشتر به حفاظت از محيط زيست و توجه به پيامدهاي كالبدي سوانح طبيعي. در دستور كار آنها قرار گرفته اند.
در مورد شهرهاي جديد مطالعاتي نيز در قالب پروژه هاي تحقيقاتي مهندسين مشاور( ايتك، شارستان و…) در سال 1371 وهمچنين سمينارهايي در وزارت مسكن و شهرسازي، به بررسي مفهوم شهر جديد و تجربه كشورهاي گوناگون در اين زمينه اختصاص داشته است. اما در اين مطالعات كمتر توجهي به موضوع مديريت مصرف انرژي شده است.
با توجه به پيش بيني افزايش جمعيت كشور در افق سال 1400 تا حدود 100 ميليون نفر وا فزايش شهرهاي كشور به بالاي 1000 شهر كه براي آن نياز به آمايش چيزي بيش از 700 هزار هكتار زمين شهري جديد وجود دارد بررسي راه كارهاي مناسب در طراحي وآماده سازي شهرهاي جديد امري ضروري شمرده ميشود.
تمركز وپراكنش شهري
ديناميسم اساسي جديدي كه بر پيش زمينه توسعه شهري قرار ميگيرد و تا اندازه زيادي تعيين كننده آن است از عملكرد همزمان 3 پارامتر محيط زيست، روابط اجتماعي و روابط اقتصادي /تكنولوژيك است ديناميسم تمركز زدايي است.
توسعه به همراه خود سبب رشد مصرف انرژي مي شود. شاخص مصرف سرانه انرژي امروزه يكي از شاخص هاي معتبر براي اندازه گيري توسعه است با اين حال توسعه مناسب يعني يافتن تمركز مناسب خود را بصورت كاهش ويژه يا شدت انرژي مصرف شده براي هر واحد محصول نشان ميدهد.
در نخستين پارامتر بايد به اين نكته توجه داشتكه اصل توسعه پايدار حكم مي كند كه توسعه يك نسل نبايد به بهاي هزينه هاي جبران ناپذير براي نسل هاي آتي انجام گيرد. از اين نظر دو اصل اساسي مطرح هستند، نخست جلوگيري از اتلاف منابع زيستي از طريق استفاده مناسب از آنها و دوم جلوگيري از تخريب و آلوده سازي محيط زيست. تمركز هاي جمعيتي منبع آلايندگي محيط زيست هستند، اما نكته مهم در اين زمينه آن است كه اين تمركز ها در عين حال امكان كنترل آلودگي را نيز فراهم ميكنند و از پراكنده شدن منابع آلاينده جلوگيري مي نمايند.
دومين پارامتر الزام اجتماعي افراد به تمركز يافتن در شهرهاست. رشد جمعيتي و افزيش تراكم سبب آن مي گردد كه تقسيم وظايف اجتماعي هر چه بيشتر افزايش يافته و جامعه شكل پيچيده تر و بافت متراكم تري بيابد. در اين بافت اجتماعي پيچيده نابرابريهاي اجتماعي ناشي از افزايش ثروت بيشتر شده وپتانسيل تنش هاي اجتماعي نيز بالا مي رود. و نيز تمركز جهت سازماندهي اجتماعي و ايجادنظم اجتماعي مي باشد.
سومين پرامتر، الزام اقتصادي/ تكنولوژيك افراد به زندگي شهري است. رفاه اجتماعي امروزه به بهاي افزايش امكانات تكنولوژيك بوجود مي آيد. كه خود وابسته اي از مصرف منابع بويژه منابع انرژي هستند.