روح
دسته بندي :
علوم انسانی »
معارف اسلامی
عنوان مقاله: روح
قالب فایل: WORD
فهرست مطالب:
● مقدمه
● وجود روح از ديدگاه انسان هاي اوليه
● اسلام و روح
● بيماريهاي روح
● مرگ از دو ديدگاه
● روح از ديدگاه قر آن
● حيات در عالم برزخ
● جهان در آستانه قيامت
● معاد جسماني
● منابع
* مقدمه:
"مسأله روح، از قديمي ترين زمان ها و شايد از پيدايش انسان، توجه آدمي را به خود مشغول داشته با مطالعاتي كه در آثار اقوام بدوي به عمل آمده از روي تصاويري كه در غارها به جاي گذاشـته اند و از طرز تدفـين امـوات آنها، چنين برمي آيد كه اقوام مختلف ولو آنكه وحشي بوده اند به چيزي پس از مرگ عقيده داشته اند و كم و بيش براي انساني كه مي مرده روح يا چيزي شبيه به آن قائل بوده اند.
به هر نسبت كه انسان پيشرفت كرده، اين عقيده راسخ تر شده و روح و معاد، بيش از پيش مورد توجه قرار گرفته. در آثار ظهور بشر، طبعاً انديشه درباره روح يا چيزي از اين قبيل، در ذهن انسان راه يافته، چون وقتي يك آدم، هم نوعش را مي ديد كه ناگهان بي علت و يا به علتي خشك و سرد به زمين افتاده خواه از خود مي پرسيد چرا اين فرد به اين صورت درآمد؟ او هم اكنون چه فرقي با من دارد؟ و همين فرق –بين زنده و مرده- او را به اين اصل هدايت مي كرده: كه چيزي وجود داشته و اينك از آن مرده گرفته شده و در نتيجه از همان اوايل اين «چيز» به هر نام ناميده شود او را به انديشه هاي دور و درازي فرو برده ... بعدها در اين خصوص جواب هائي به ذهنش رسيده كه هنوز هم مي رسد.
مردم عهد باستان براي اين پديده كه با نبودنش انسان به مرده نبديل مي شود.تعبيرات و تشبيهات و فرضياتي آورده بودند و مثلاً بعضي آن را مثل وزش باد مي دانستند كه وجود دارد، ولي ديده نمي شود و به هر حال مي توان وجودش را حس كرد. و همين طور آن را مثل هوا مي دانستند در قاره اروپا، زبان «سانسكريت» قديمي ترين زبان است و در اين زبان براي روح و هوا يا باد يك كلمه وجود دارد. يعني در مورد اين هر سه كلمه آلمان به كار برده مي شود.
در جاوه در ميان اقوام قديمي غرب استراليا و همين طور در بين سرخپوستان آمريكاي شمالي نيز وضـع به همين منوال است يعني چه بخواهند بگويند روح و چه هوا، يك كلمه را به كار مي برند. بنابراين قديمي ها، روح را عين هوا، يا چيزي شبيه به آن مي دانستند.
در تمدن هاي قديم قاره اروپا هم با چنين وضعي برخورد مي كنيم. مثلاً يوناني ها از يك فعل كه معني تنفس كردن مي دهد كلمه پسيك را مشتق كرده اند. كه به معني روح است. سپس از همين كلمه لفظ پيس كيكوس را گرفته اند كه مني نفس يا روح را مي دهد. و بعدها در زبان هاي اروپايي كلمه مشتق از معني علم النفس يا روانشناسي مي دهد. همچنين در اشتقاق لغات به يك كلمه ديگر لاتيني مي رسيم كه عبارت است از «پنوتو» كه معني (هوا) مي دهد. و به معني (روح) به كار رفته و در فلسفه كلمه اي از آن آمده كه عبارت است از پنوتولوژي به معني «علم روح».
در بيـان اينكه روح با هوا در نظر قديمي ها وجه اشتراكي داشته اند يك لغت ديگر به كمك مي آيد و آن كلمه «دريح» به معني باد است. كه از نظر تلفظ با روح مناسبتي دارد. و اين لغت ريشه عربي دارد. و به عربي وارد شده. خلاصه اين مطلب، آنكه اسنان هاي اوليه با توسل به انديشه و تجربه دريافتند كه جسم انسان يك عنصر مادي است ولي زندگي، يك امر غير مادي و چيزي است به سبك و هوائي مثل باد.
همين انديشه انسان را به ادراك (روح) رهبري كرد و در اين مرحله هم، مثل هر مسأله ديگر كم كم به مدارج ترقي رسيد."