آشنایی با احمد شاملو و زندگی او
دسته بندي :
علوم انسانی »
تاریخ و ادبیات
عنوان مقاله: آشنایی با احمد شاملو و زندگی او
قالب فایل: WORD
فهرست مطالب:
بخش اول: از جاسوسي براي آلمانها تا ...
بخش دوم: شاملو و فعاليتهاي سينمايي
بخش سوم: نفرت از مردم
بخش چهارم: رویکرد دوباره به مطبوعات
بخش پنجم: نان به نرخ روز
بخش ششم: در عرصه تهاجم فرهنگی
بخش هفتم: نظرات شاملو درباره فردوسی
بخش هشتم: نظرات شاملو درباره حافظ
بخش نهم: جلوگیری از فراموشی
بخش دهم: مرگ شاملو
* بخشی از ابتدای مقاله:
بخش اول: از جاسوسی برای آلمانها تا ...
احمد شاملو در سال 1304 هجري شمسي در تهران به دنيا آمد پدرش حيدرنام داشت و افسر ژاندارمری بود و مادرش كوكب عراقي از قفقازيهايي بود كه انقلاب بلشويكي 1917 روسيه، خانوادهاش را به ايران كوچانده بود. پدر شاملو به دليل طبيعت حرفهاي، با خانودهاش دور از شهر و ديار خود و در شهرهاي دور افتاده و نقاط مرزي به سر ميبرد و به اين سبب كودكي احمد شاملو در شهرهاي رشت، سميرم، اصفهان، آباده، شيراز و خاش سپري شد.او در يادداشتي، پدرش را اينگونه معرفي ميكند:
«بيچاره پدرم، آنقدر در درجه سرگردي مانده بود كه «سرگرد» معادل اسمش شده بود.»وي تحصيلات ابتدايي را در شهرهاي خاش، زاهدان، مشهد گذراند و براي طي دوره متوسطه به تهران آمد و در دبيرستان ايرانشهر ثبت نام كرد و تا سال سوم در اين دبيرستان درس خواند.
شاملو از ابتداي جواني و شايد تحت تأثير شرايط محيط، علاقه وافر به «آلماني»ها ابراز ميكرد و اين شوق تا آن حد بود كه براي تحصيل در دبيرستان صنعتي تهران (كه استادان آلماني در آن حضور داشتند) كلاس سوم دبيرستان را رها كرد و در كلاس اول دبيرستان صنعتي ثبتنام كرد.
شاملو در سال 1321 كه در منطقه تركمن صحرا ميزيست فعاليتهاي سياسي خود را آغاز كرد و در سال 1322 كه به تهران بازگشت، براي اولين بار دستگير شد و به زندان رفت.
شاملو ميكوشيد حادثه نخستين زندان رفتن خود را از نظرها مخفي كند و حرف و سخني در اطراف آن به ميان نياورد. اما هر گاه بر اساس ضرورت صحبت از آن به ميان ميآمد، زنداني شدن خود را محصول احساسات وطنپرستي افراطي (ناسيونال شوونيسم) معرفي ميكرد. بعضي از دوستان او هم همين رويه را دنبال كرده و نوشتهاند:«... شاملو حدود سال 1323، نوزده سالگي را به سبب اعتقادات شوونيستي در زندان متفقين گذرانيده است...»(8) ماهنامه «آدينه» در اين مورد مينويسد:
«اولين باري كه احمد شاملو به زندان رفت، بسيار جوان بود و جالب آنكه مردميترين شاعر فارسي، براي بار اول به اتهام گرايشات فاشيستي و هواخواهي از آلمان هيتلري، به زندان افتاد»
گردانندگان ماهانه «آدينه» كه در شمار هواداران درجه اول شاملو هستند سعي كردهاند او را به عنوان «مردمي ترين شاعر شعر فارسي» معرفي كنند و دليل اين گرفتاري و زنداني شدن وي را «هواخواهي از آلمان هيتلري» قلمداد نمودند و زيرپوشش يك راوي بيطرف، قسمت مهم واقعيت، يعني دليل اصلي و اين نكته كه احمد شاملو به خاطر جاسوسي براي آلمانيها در زنداني كه نيروهاي شوروي در شهر رشت داشتند، حبس شده بود را از چشم خوانندگان خود پنهان كردند. ولي عناصر قديمي و مسنتر و كساني كه روابط نزديكتري با شاملو داشتهاند نظير فرهنگ فرهي تلويحاً به «جاسوس» بودن شاملو اشاره ميكنند:«... شاملو هيچگاه از آلمانيها و هواداريش از آلمانيها يادي نميكند، دوراني كه به خاطر آنها زنداني شد...»او به جرم جاسوسي براي آلمانيها مدت 21 ماه در زندان ماند. البته احمد شاملو مزد اين زندان رفتن و سختيكشيدن در زندان روسهاي «ضد فاشيست» را بعدها از آلمانيها گرفت و به پاس اين همكاري دوران جواني، در روزگار ميانسالي و در آستانه پيروزي انقلاب، قدر ديد و در مجامع نامدار جهاني بر صدر نشست.با مروري بر زندگي شاملو در مييابيم كه اولين شب شعر بزرگ در ايران را در سال 1347 وابسته فرهنگي سفارت آلمان در ايران براي او ترتيب داد.و با تبليغات وسيع و گسترده نام احمد شاملو را به عنوان «جاودانه مرد شعر امروز ايران» در محافل و مجامع مطرح كرد.بار ديگر، هواداران آلماني در سال 1367 شاملو را براي شركت در كنگره نويسندگان آلمان (اينترليت) دعوت ميكنند و به تجليل و تقدير از او مي پردازند. شاملو از اين فرصت براي مظلومنماي و كسب شهرت! استفاده كرد و در اين كنگره سخنراني ويژهاي با عنوان «من درد مشتركم، مراد فرياد كن» ايراد نمود و از اينكه به خاطر اعتلاي هنر واداي تعهد به مردم، زير فشار حكومت قرار دارد، فرياد شكايت و شكوه سر داد. لابد به همين دليل بود كه آلمانيها به پاس همان سختيهايي كه شاملو به هنگام جاسوسي تحمل كرده بود، اين سخنراني را پوشش جهاني دادند و او را با عنوان جديد «مردميترين شاعر شعر فارسي» خواندند و مصاحبههاي متعددي از وي را از طريق رسانههاي بيگانه به گوش جهانيان رساندند.
زماني كه احمد شاملو از زندان آزاد شد، پدرش به ژاندارمري اروميه (رضائيه) منتقل شده و با خانوادهاش به اين شهر رفته بود. او هم به اروميه رفت و به خانوادهاش پيوست.شاملو در شهر اروميه به صف هواداران رژيم پهلوي پيوست و در اين عرصه تا آن حد پيش رفت كه مورد نفرت مردم قرار گرفت و به طوري كه نيروهاي «پيشهوري» و حزب دموكرات در اولين ساعات اعلام خودمختاري، به خانه آنها ريختند و احمد شاملو و پدرش را بازداشت كردند. «آيدا» تحت تأثير تلقينات مبالغه آميز احمد شاملو در اين مورد ميگويد:«پيشهوري و دموكراتها احمد شاملو و پدرش را دستگير ميكنند و آن دو را نزديك به دو ساعت در مقابل جوخه آتش نگه ميدارند تا از مقامات بالا كسب تكليف كنند.»