تکنولوژی ارتباطات
دسته بندي :
فنی و مهندسی »
کامپیوتر و IT
عنوان مقاله: تکنولوژی ارتباطات
قالب فایل: WORD
* بخشی از ابتدای مقاله:
«تکنولوژی ارتباطات اکنون کرهی زمین را به یک دهکدهی بزرگ تبدیل کرده است»
این سخن که اکنون یکی از مشهورات عام افکار عمومی در سراسر جهان است تبعاتی دارد که عموم کسانی که سخنانی از این قبیل بر زبان میرانند ـ جز مصادر نخستین آن ـ از این تبعات بیخبرند. آنچه که توسط این «شبکه جهانی ارتباطات» به مردم سراسر کرهی زمین انتقال مییابد «اطلاعات» است؛ «اطلاعاتی حامل یک فرهنگ واحد منشأ گرفته از عقل علمی جدید». آنچنان که در «علم ارتباطات» میگویند، این «اطلاعات» مجموعهای از «علائم و نشانهها» هستند که باید آنها را در واقع «صورت تبدیل یافتهی فرهنگ» خواند.
انتخاب لفظ «دهکده»، نه شهر یا کشور، خودبهخود با نوعی مبالغه در این تعبیر همراه است، چراکه در یک دهکده همه یکدیگر را میشناسند و از حال و روز هم باخبرند. تصور «دهکده واحد جهانی» خودبهخود با قبول یک «فرهنگ واحد» برای مردم سراسر کرهی زمین ملازم است و هر فرهنگ، آنچنان که در علم ارتباطات میگویند نسبت به «جهان آفرینش» دارای «نگرش و تبیین» خاصی است و لذا تعبیر دهکدهی جهانی لامحاله بدین معناست که ساکنین این دهکدهی واحد، «شریعت واحدی» را نیز پذیرفتهاند. پذیرش هر یک از ادیان نیز در حقیقت به معنای پذیرش همان نحوهی نگرش و تبیین خاصی است که آن دین برای جهان آفرینش دارد؛ اصطلاحی که امروزیها به کار میبرند «جهانبینی» است و جهانبینی مهمترین حوزهای است که «نظام فرهنگی» را صورت میبخشد. همین جهانبینی است که با تبدیل یافتن به نشانهها و علائم قابل انتقال سمعی و بصری، عنوان «اطلاعات» پیدا میکند.
اگر نخواهیم متعرض فرهنگی شویم که اکنون از طریق شبکهی جهانی ارتباطات در سراسر جهان اشاعه مییابد، این قدر هست که این فرهنگ با جهانبینی و جهانشناسی خاصی همراه است که مختص به خود اوست و با هیچ فرهنگ و یا شریعت دیگری جمع نمیشود. لذا شبکهی ارتباطات در این دهکدهی واحد جهانی را باید در اشاعهی کفر و الحاد و انقطاع سریع جوانان و همهی اقوام از فرهنگها و شرایع مستقل خویش دارای مسوولیتی واقعی دانست. بر عهدهی «علم» 1 نیست که دربارهی جهان احکام و نظریاتی کلی صادر کند، چراکه علم فقط «نسبتها و مقادیر و اسباب» را بازمیشناسد و خود از تحلیل این نسبتها و مقادیر و اسباب در یک حکم و نظریهی کلی عاجز است. «علم» اصولاً متعرض ماهیات نمیشود و اگر آن را متکفل «جهانشناسی» کنیم، لاجرم کار را به کفر و الحاد خواهد کشاند؛ گذشته از آنکه «علم به مثابه ابزار» فقط در گسترههای معینی که علمای رسمی خواستهاند به کار افتاده است و در تحلیل اطلاعات دادههای به دست آمده نیز تحلیلگران چگونه میتوانستهاند که خود را از تأثیر معتقدات عقلی و ایمانی خویش دور نگه دارند؟
البته با تحقیق در ماهیت علوم جدید و عدم استقلال آن نسبت به تکنولوژی، حقایق بسیاری دیگری روشن میشود که محل بحث آن در این مختصر نیست، اما هرچه هست منشآت جهانشناسی عقل علمی جدید، فرهنگی است که با هیچ فرهنگ دیگری غیر خویش جمع نمیشود و در روبهرویی با فرهنگهای دیگر، اگر از عهده برآید آنان را هضم میکند و اگرنه، روی به مقابلهای نابرابر میآورد و از آنجا که احکام آن بیشتر به مذاق عقل سطحی خوش میآید، غالباً نتیجهی مقابلهی اینچنین، آن سان که در میان غالب اقوام جهان سوم میبینیم، به سود فرهنگ غربی است. علمزدگی و تکنوکراسی سرنوشت محتوم غریب به اتفاق دانشجویان دانشگاههاست، چراکه انسان به شدت در معرض این خطر عمده قرار دارد که «علت» را با «سبب» اشتباه بگیرد و در ضمن گریز فطریاش از جهل، روی به نظامهای فکری خاصی بیاورد که یک آگاهی سطحی به «واسطهها و اسباب حدوث عالم» آنان را از تفکر در «علت و ماهیت» کفایت کرده است....