بررسی مهاجرت روستایيان به شهر و اثرات آن بر كاهش فقر روستايي و شهري و بررسی سیاست های مهاجرتی

دسته بندي : عمومی » گوناگون
مهاجرت و فقر روستايي
جز در مورد مهاجرتهاي اجباري كه در اثر مسائل سياسي و يا حوادث طبيعي صورت مي گيرد، تمامي شواهد و مدارك حاكي از آن است كه اين فقيرترين افراد نيستند كه مهاجرت مي كنند. به نظر مي رسد سطح و دامنه اي از فقر وجود دارد كه پايين تر از آن مهاجرت مقدور نيست (مراجعه كنيد به آلاكچي 1983)[10] . خود مهاجرت نياز به امكاناتي دارد نه تنها براي هزينه هاي سفر بلكه جهت حمايت مهاجران در مقصد تا زماني كه كار تمام وقت يا پاره وقتي پيدا كنند. عوامل ديگري نيز در مهاجرت دخيل اند، كسانيكه مهاجرت مي كنند معمولاً از بين افراد تحصيل كرده تر جامعه هستند، يعني از خانوار هائي كه توان صرفنظر كردن از نيروي كار خانوادگي فرزند خود را داشته و آنها را به مدرسه مي فرستند. به اين ترتيب ثروتمندترين ها در هر جامعه فرزندان خود را به دنبال تحصيل و آموزش مي فرستند و دقيقاً هم آنها از جملة اولين كساني هستند كه مهاجرت مي كنند. افراد باسوادتر موقعيتهاي شغلي را كه در ديگر مناطق وجود دارد بهتر شناسايي مي كنند و با موقعيتهاي جديد بهتر برخورد مي كنند و ...
مهاجرت و انتقال فقر روستايي به مناطق شهري
اگرچه مهاجراني كه از روستاها مهاجرت مي كنند از بين گروههاي ثروتمندتر و باسوادتر آن جامعه هستند، امّا احتمالاً فقيرتر و كم سوادتر از اكثريت غالب جمعيت شهري هستند. آيا با اين حساب اينان در شهر فقير زده مي شوند و به گروه فقرا و بيكاران شهر مي پيوندند؟ شواهد و مداركي موجود است مبني براينكه نرخ مشاركت پذيري نيروي كار مهاجران در مناطق شهري بيش از غيرمهاجران در كارها مي باشد و ...
تركيب جنسي مهاجران و فقر
روشن است كه در بسياري از قسمت هاي جهان فقر در بين زنان بيشتر است. سطح سواد، آموزش و شركت آنها در كارها به نحو قابل توجهي پائينتر از مردان است، حتي در كشورهاي توسعه يافته تر ناحية اسكاپ (جدول مربوطه را نگاه كنيد) بدون دسترسي به آموزش هاي اساسي، فرصت هاي كسب درآمد براي زنان محدود مي شود و عموماً آنان ساعات بيشتري كار مي كنند و مزد كمتري دريافت مي كنند. حداقل در آغاز، توسعه براي مردان فرصتهاي كسب درآمد بيشتري را فراهم مي كند و ...
مهاجرت، سياست و فقر
سياستهاي مهاجرتي در كشورهاي در حال توسعه تقريباً بدون استثناء قصد دارند تعداد مهاجرتها را محدود سازند. خيلي به ندرت سياستهايي براي تشويق مهاجرتهاي داخلي وجود دارد، مگر اينكه مهاجرت به دور از شهرها و در جهت اسكان در نواحي كشاورزي باشد مثل برنامه كوچ در اندونزي يا برنامة مهاجرت به «منطقه توانائي توسعه»[21] (FELDA) در مالزي و ...

تركيب جنسي مهاجران و فقر
روشن است كه در بسياري از قسمت هاي جهان فقر در بين زنان بيشتر است. سطح سواد، آموزش و شركت آنها در كارها به نحو قابل توجهي پائينتر از مردان است، حتي در كشورهاي توسعه يافته تر ناحية اسكاپ (جدول مربوطه را نگاه كنيد) بدون دسترسي به آموزش هاي اساسي، فرصت هاي كسب درآمد براي زنان محدود مي شود و عموماً آنان ساعات بيشتري كار مي كنند و مزد كمتري دريافت مي كنند. حداقل در آغاز، توسعه براي مردان فرصتهاي كسب درآمد بيشتري را فراهم مي كند. زنان اغلب در روستا باقي مي مانند در حاليكه مردان براي جستجوي كار به مزارع و يا به شهرها مي روند، همچنين در خانوارهايي كه سرپرست آنها زن است بيش از ديگر خانوارها شيوع فقر ديده مي شود.
زنان تا سالهاي اخير (باستثناء آمريكاي لاتين) عمدتاً در همان منطقة سكونت خود مي مانند و در مهاجرتهاي دوره اي شركت نمي كردند و يا اگر مهاجرت كرده اند به تبع از بقيه اعضاي خانواده بوده، اگرچه يكي از شاخص هاي اساسي سيستم مهاجرت از پنجاه سال پيش، افزايش شركت زنان در حركات جمعيتي بوده بنحويكه اكنون در خيلي از كشورها زنان بيشتر از مردان مهاجرت مي كنند، براي مثال در فيليپين، جمهوري كره و تايلند اين چنين است. به عنوان قسمتي از تقسيم كار بين المللي جديد، صنايع سبك كاربر، از كشورهاي توسعه يافته تر صنعتي به كشورهاي ديگر منتقل مي شوند، ابتدا به مناطقي كه بعنوان كشورهاي تازه صنعتي شده [19] (NIES) شناخته مي شوند، مانند هنگ كنگ، جمهوري كره، سنگاپور و تايوان و سپس به تعداد ديگري از كشورهاي در حال توسعه انتقال داده مي شود. كشورهاي با اقتصاد تازه صنعتي شده، توسعه شان به نحوي بوده كه بهتر است بعنوان كشورهايي كه اقتصادشان در حــــال غيرصنعتي شدن است در نظر گرفت، زيرا اقتصاد آنها به سمت بخش سوم اقتصاد، يعني خدمات حركت مي كند. صنايع كاربر و پس از آن فعاليتهاي خدماتي در چنين كشورهايي براي زنان فرصتهاي شغلي را ايجاد كرده، البته اين اشتغال الزاماً به بهبود وضعيت آنها منجر نشده، بسياري از اين
مشاغـل موقتـي بـوده و امنيـت شغلي ايجاد نكرده و حقوقي كه پرداخته شده بي نهايت كم بوده است. زنان نيروي كاري را فراهم كردند كه مطيع، غيرمتحد، انتقاد پذير و به راحتي قابل استثمار بوده است، خيلي از زنان ديگر به مشاغل خدماتي كم اجرتي همچون خدمتكاري در منزل پرداختند و تعدادي از آنها به كارهاي پستي همچون فحشا افتادند. زنان شاغل اغلب بار دو گانه اي را پذيرفته اند، در عين حال كه بايد به فكر كسب درآمد باشند، انجام امور خانه و خانواده نيز بعهدة آنهاست.
با وجود اينكه هنوز استثمار شايع است، مقايسه ايكه انجام شده حاكي از آنست كه هم زناني كه مهاجرت نكرده و در مكان اولية خود مانده اند و هم زناني كه مهاجرت كرده اند معمولاً لازم است كه مستقلاً تصميم گيري كنند. مشخص شده كه زنان مستقلاُ و حتي برخلاف نظر پدر و شوهرشان حركت مي كنند (هنداگنو و سوتلو 1994)[20]. آنهايي كه در روستا باقي مانده اند و شوهرشان حضور ندارد، ناچاراً مي بايد براي امور خانه و خانواده، بدون اطلاع شوهرشان تصميماتي را بگيرند. البته تفاوت هاي قابل توجهي بين كشورهاي ناحية اسكاپ وجود دارد و حتي در داخل خود كشورها هم تفاوتهايي بين مناطق ديده مي شود و ممكن است در بعضي مناطق مهاجرت منجر به بهبود وضعيت زنان شده باشد. زناني كه در مبدأ باقي مي مانند مي توانند نقشي اساسي در مورد حوالجاتي كه فرستاده مي شود ايفا كنند، آنها مي توانند پول حوالجات را سرمايه گذاري كنند و يا اينكه آنرا بي بهره سازند و يا اينكه ممكن است يك بازار اقتصادي را با تكيه بر فروش حوالجاتي كه به صورت جنس و كالا فرستاده مي شود، راه بيندازند. اين فعاليت ها در كاهش فقر روستايي مؤثر واقع مي شود.

دسته بندی: عمومی » گوناگون

تعداد مشاهده: 1929 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

تعداد صفحات: 25

حجم فایل:29 کیلوبایت

 قیمت: 2,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی:
    مهاجرت و فقر روستايي
    جز در مورد مهاجرتهاي اجباري كه در اثر مسائل سياسي و يا حوادث طبيعي صورت مي گيرد، تمامي شواهد و مدارك حاكي از آن است كه اين فقيرترين افراد نيستند كه مهاجرت مي كنند. به نظر مي رسد سطح و دامنه اي از فقر وجود دارد كه پايين تر از آن مهاجرت مقدور نيست (مراجعه كنيد به آلاكچي 1983)[10] . خود مهاجرت نياز به امكاناتي دارد نه تنها براي هزينه هاي سفر بلكه جهت حمايت مهاجران در مقصد تا زماني كه كار تمام وقت يا پاره وقتي پيدا كنند. عوامل ديگري نيز در مهاجرت دخيل اند، كسانيكه مهاجرت مي كنند معمولاً از بين افراد تحصيل كرده تر جامعه هستند، يعني از خانوار هائي كه توان صرفنظر كردن از نيروي كار خانوادگي فرزند خود را داشته و آنها را به مدرسه مي فرستند. به اين ترتيب ثروتمندترين ها در هر جامعه فرزندان خود را به دنبال تحصيل و آموزش مي فرستند و دقيقاً هم آنها از جملة اولين كساني هستند كه مهاجرت مي كنند. افراد باسوادتر موقعيتهاي شغلي را كه در ديگر مناطق وجود دارد بهتر شناسايي مي كنند و با موقعيتهاي جديد بهتر برخورد مي كنند و ...
    مهاجرت و انتقال فقر روستايي به مناطق شهري
    اگرچه مهاجراني كه از روستاها مهاجرت مي كنند از بين گروههاي ثروتمندتر و باسوادتر آن جامعه هستند، امّا احتمالاً فقيرتر و كم سوادتر از اكثريت غالب جمعيت شهري هستند. آيا با اين حساب اينان در شهر فقير زده مي شوند و به گروه فقرا و بيكاران شهر مي پيوندند؟ شواهد و مداركي موجود است مبني براينكه نرخ مشاركت پذيري نيروي كار مهاجران در مناطق شهري بيش از غيرمهاجران در كارها مي باشد و ...
    تركيب جنسي مهاجران و فقر
    روشن است كه در بسياري از قسمت هاي جهان فقر در بين زنان بيشتر است. سطح سواد، آموزش و شركت آنها در كارها به نحو قابل توجهي پائينتر از مردان است، حتي در كشورهاي توسعه يافته تر ناحية اسكاپ (جدول مربوطه را نگاه كنيد) بدون دسترسي به آموزش هاي اساسي، فرصت هاي كسب درآمد براي زنان محدود مي شود و عموماً آنان ساعات بيشتري كار مي كنند و مزد كمتري دريافت مي كنند. حداقل در آغاز، توسعه براي مردان فرصتهاي كسب درآمد بيشتري را فراهم مي كند و ...
    مهاجرت، سياست و فقر
    سياستهاي مهاجرتي در كشورهاي در حال توسعه تقريباً بدون استثناء قصد دارند تعداد مهاجرتها را محدود سازند. خيلي به ندرت سياستهايي براي تشويق مهاجرتهاي داخلي وجود دارد، مگر اينكه مهاجرت به دور از شهرها و در جهت اسكان در نواحي كشاورزي باشد مثل برنامه كوچ در اندونزي يا برنامة مهاجرت به «منطقه توانائي توسعه»[21] (FELDA) در مالزي و ...
    تركيب جنسي مهاجران و فقر
    روشن است كه در بسياري از قسمت هاي جهان فقر در بين زنان بيشتر است. سطح سواد، آموزش و شركت آنها در كارها به نحو قابل توجهي پائينتر از مردان است، حتي در كشورهاي توسعه يافته تر ناحية اسكاپ (جدول مربوطه را نگاه كنيد) بدون دسترسي به آموزش هاي اساسي، فرصت هاي كسب درآمد براي زنان محدود مي شود و عموماً آنان ساعات بيشتري كار مي كنند و مزد كمتري دريافت مي كنند. حداقل در آغاز، توسعه براي مردان فرصتهاي كسب درآمد بيشتري را فراهم مي كند. زنان اغلب در روستا باقي مي مانند در حاليكه مردان براي جستجوي كار به مزارع و يا به شهرها مي روند، همچنين در خانوارهايي كه سرپرست آنها زن است بيش از ديگر خانوارها شيوع فقر ديده مي شود.
    زنان تا سالهاي اخير (باستثناء آمريكاي لاتين) عمدتاً در همان منطقة سكونت خود مي مانند و در مهاجرتهاي دوره اي شركت نمي كردند و يا اگر مهاجرت كرده اند به تبع از بقيه اعضاي خانواده بوده، اگرچه يكي از شاخص هاي اساسي سيستم مهاجرت از پنجاه سال پيش، افزايش شركت زنان در حركات جمعيتي بوده بنحويكه اكنون در خيلي از كشورها زنان بيشتر از مردان مهاجرت مي كنند، براي مثال در فيليپين، جمهوري كره و تايلند اين چنين است. به عنوان قسمتي از تقسيم كار بين المللي جديد، صنايع سبك كاربر، از كشورهاي توسعه يافته تر صنعتي به كشورهاي ديگر منتقل مي شوند، ابتدا به مناطقي كه بعنوان كشورهاي تازه صنعتي شده [19] (NIES) شناخته مي شوند، مانند هنگ كنگ، جمهوري كره، سنگاپور و تايوان و سپس به تعداد ديگري از كشورهاي در حال توسعه انتقال داده مي شود. كشورهاي با اقتصاد تازه صنعتي شده، توسعه شان به نحوي بوده كه بهتر است بعنوان كشورهايي كه اقتصادشان در حــــال غيرصنعتي شدن است در نظر گرفت، زيرا اقتصاد آنها به سمت بخش سوم اقتصاد، يعني خدمات حركت مي كند. صنايع كاربر و پس از آن فعاليتهاي خدماتي در چنين كشورهايي براي زنان فرصتهاي شغلي را ايجاد كرده، البته اين اشتغال الزاماً به بهبود وضعيت آنها منجر نشده، بسياري از اين
    مشاغـل موقتـي بـوده و امنيـت شغلي ايجاد نكرده و حقوقي كه پرداخته شده بي نهايت كم بوده است. زنان نيروي كاري را فراهم كردند كه مطيع، غيرمتحد، انتقاد پذير و به راحتي قابل استثمار بوده است، خيلي از زنان ديگر به مشاغل خدماتي كم اجرتي همچون خدمتكاري در منزل پرداختند و تعدادي از آنها به كارهاي پستي همچون فحشا افتادند. زنان شاغل اغلب بار دو گانه اي را پذيرفته اند، در عين حال كه بايد به فكر كسب درآمد باشند، انجام امور خانه و خانواده نيز بعهدة آنهاست.
    با وجود اينكه هنوز استثمار شايع است، مقايسه ايكه انجام شده حاكي از آنست كه هم زناني كه مهاجرت نكرده و در مكان اولية خود مانده اند و هم زناني كه مهاجرت كرده اند معمولاً لازم است كه مستقلاً تصميم گيري كنند. مشخص شده كه زنان مستقلاُ و حتي برخلاف نظر پدر و شوهرشان حركت مي كنند (هنداگنو و سوتلو 1994)[20]. آنهايي كه در روستا باقي مانده اند و شوهرشان حضور ندارد، ناچاراً مي بايد براي امور خانه و خانواده، بدون اطلاع شوهرشان تصميماتي را بگيرند. البته تفاوت هاي قابل توجهي بين كشورهاي ناحية اسكاپ وجود دارد و حتي در داخل خود كشورها هم تفاوتهايي بين مناطق ديده مي شود و ممكن است در بعضي مناطق مهاجرت منجر به بهبود وضعيت زنان شده باشد. زناني كه در مبدأ باقي مي مانند مي توانند نقشي اساسي در مورد حوالجاتي كه فرستاده مي شود ايفا كنند، آنها مي توانند پول حوالجات را سرمايه گذاري كنند و يا اينكه آنرا بي بهره سازند و يا اينكه ممكن است يك بازار اقتصادي را با تكيه بر فروش حوالجاتي كه به صورت جنس و كالا فرستاده مي شود، راه بيندازند. اين فعاليت ها در كاهش فقر روستايي مؤثر واقع مي شود.