پاورپوینت درباره مادسیج
دسته بندي :
علوم انسانی »
تاریخ و ادبیات
تعداد اسلاید:43
نوع فایل: power point (قابل ویرایش)
*نهضت ضد مغول : از ابتدای هجوم این قوم وحشی در ایران این نهضت وجود داشته است.گاه در یک منطقه شعله ور میشده و گاه آرام می گرفته ولی پیوسته همچون آتش نهفته زیر خاکستر به حیات خود ادامه می داده است سربداران یکی از این نهضت ها بود.
*چون مذهب رسمی حکومت های ایرانی اغلب مثل سایر ممالک اسلامی تابع دین حکومتی خلفا بود وچون مردم مسلمان ایران امویان وعباسیان را اشغالگر و غاصب و زورمدار می دانستند ، مذهب شیعه در میان توده مردم خصوصا دهقانان منزلتی والا داشت ومردم ستمدیده ایران گروه گروه به مذهب شیعه می گرویدند ومسلمانان کشورهای دیگرآنها را "رافضی" می خواندند.
شیخ خلیفه
در آن ایام شیوه مریدی و مرادی در میان مسلمانان که به دین حکومتی بی اعتقاد می شدند و به تشیع روی می آوردند رواج یافته بود.شیخ خلیفه مراد ومقتدای شیعیان خصوصا خراسانیان شد وی در جوانی شاگردی چند تن از شیوخ درویشان را کرد ولی از تعلیمات ایشان نا راضی بود وترکشان گفت و به سمنان نزد رکن الدین سمنانی که در آن زمان مشهورترین شیخ متصوفه بود رفت.شیخ مزبور روزی از خلیفه پرسید که وی پیرو کدام یک از چهار مذهب تسنن می باشد خلیفه پاسخ داد "آنچه من می جویم از آن مذاهب اعلاست"این سخن کفر آمیز شیخ را عصبانی کرد ودوات خود رابر سر اوشكست.
شیخ خلیفه سپس به سبزوار آمد ودر مسجد جامع آن شهر منزل کرد."پتروشفسکی" می نویسد:"شهر سبزوار و ناحیه بیهق واقع در مغرب نیشابور که برای تبلیغات بر گزیده شده بود بهترین و مناسب ترین محل بود روستاییان اطراف سبزوار و طبقات پایین شهر ی از شیعیان متعصب و بالنتیجه مخالف قدرت موجود بودند سبزوار یکی از کانون های اصلی تشیع در ایران ودر عین حال یکی از مراکز سنت های وطن پرستی کشور بود.
شیخ خلیفه در مسجد جامع سبزوار به تلاوت قرآن مجید می پرداخت و مردم را موعظه می کرد توده ای انبوه از روستائیان و شهریان ومریدان و شاگردان او را احاطه کردند تبلیغات و مواعظ شیخ علیه مغولان سبب شد که امیران مغول حکم تکفیر او را به اتهام "رفض" از فقهای زمان بگیرند و به تأیید سلطان سعید بهادرخان برسانند.پتروشفسکی نوشته است:"این سلطان مغول که مردی دو رو وخرافاتی بود واز درویشان بیم داشت".
فقیهان سبزوار به تحریک امرای مغول و کارگزاران آنها و با دریافت این تأیید آبکی از سوی ایلخان بزرگ ابوسعید بهادر خان مصمم به صدور واجرای حکم شرعی در مورد شیخ می شوند ایشان به کارگزاران محلی اجازه می دهد که شیخ را دستگیر کنند ظاهرا به منظور پاره ای پرسش اما در باطن برای اجرای حکم به محضر فقیهان ببرند.درویشان و مریدان شیخ با مأموران به زد و خورد می پردازند و آنها در انجام وظیفه خود نا موفق می مانند .