دانلود مقاله اقتباس فیلم سینمایی

دسته بندي : علوم انسانی » تاریخ و ادبیات
دانلود مقاله اقتباس فیلم سینمایی

نوع فایل: word

فرمت فایل: doc

قابل ویرایش

تعداد صفحات : 79 صفحه

قسمتی از متن :

• برآورده هاي گوناگون مي گويند كه يك چهارم تا يك پنجم فيلم هاي سينمايي، اقتباس هايي از ادبيات هستند. اين به آن معنا نيست كه رابطة ميان سينما و ادبيات يك سويه است: بسياري از محققان، جنبه هاي سينمايي خيلي از آثار داستاني و شعري معاصر، ازجمله «آمريكا» نوشتة دوس پاسوس، «يوليسس» جيمز جويس، و «آواز عاشقانة جي.آلفرد پروفراك» سروده اليوت، را آشكار كرده‌اند. ريشه ارتباط ميان اين دو رسانه را ميتوان دردوران كودكي سينما بازجست. ژرژمه ليس درآغاز قرن ازمنابع ادبي به عنوان زمينه براي چندين فيلم خود استفاده كرده گريفيث مدعي بود كه بسياري از نوآوري هاي سينمايي اش را مستقيما از صفحات رمان هاي ديكنز برگرفته است.
ايزنشتين درمقاله «ديكنز، گريفيث، و سينماي امروز» نشان مي‌دهد كه داستان هاي ديكنز چگونه شماري از تكنيك ها، ازجمله معادل هايي براي فيد، ديزالو، كمپوزيسيون تصويري، تقسيم تصوير به نماها، لنزهاي تغيير شكل دهنده خاص، و - ازهمه مهمتر- مفهوم مونتاژ موازي را به گريفيث الهام داده است. ايزنشتين تا آن جا پيش مي رود كه فصل بيست و يكم رمان «اليور تويست» را فيلمنامه دكوپاژ شده اي آماده فيلمبرداري جلوه مي‌دهد تا از اين راه، حساسيت «سينمايي» ديكنز را نمايان كند.
بيشتر محققان تا همين اواخر اين اعتقاد ضمني را داشتند كه ادبيات به دليل گستره وسيعترش، و قابليت پرداختن اش هم به دنياي عيني و هم به انديشه هاي انتزاعي، برترين شكل هنري است. همگان، عموماً درباره سينما، كه زيبايي شناسي اش مبتني بر عكسبرداريست، چنين انديشيده اند كه كاركرد اين هنر محدود به پرداخت ازدنياي عيني مي شود. حال آن كه مساله پيچيده تر از اين حرفهاست. رسانه هاي گوناگون مقتضي حال و حس هاي گوناگون، و تأمين كننده نيازهاي گوناگوني هستند. ادعاي برتري يك هنر بر هنري ديگر، سخن نامربوطي است، مگر اين كه مقايسه ما محدود به مسايل و تكنيك هاي مشابه باشد. نقاشي سقف كليساي سيستين كار ميكل آنژ و سمفوني شماره چهل اثر موتزارت هردو شاهكاراند، ولي مقتضيات و شيوه هاي القايي آن ها به سادگي قابل مقايسه نيستند. اگر چه سينما و ادبيات و جوه مشترك افزونتري دارند، برخي تفاوت هاي بينادين ميان شان هست كه بعضي به سود ادبيات، و بعضي ديگر به سود هنر سينماست.
دلالت هاي ادبي و مونتاژ
به عقيده بيشتر صاحبنظران، انعطاف پذيري كنايه ادبي- زبان مجازي –مهم ترين امتياز شعر و داستان نسبت به سينماست . يك اديب با استفاده از ايماژها، تشبيه ها ، استعاره ها، و نمادها، مي تواند اشياء و انديشه ها (عينيت و انتزاع) را با تنوع كم و بيش بي كرانه اي با هم تركيب كند. براي مثال، بيشتر تشبيهات و استعاره ها مبتني بر مقايسه شرايط يا كيفيتي انتزاعي با يك شيئي مادي اند، همچنان كه دراين جمله مشهور از «برنز» مشهود است : «عشق من مانند يك رز، رز سرخ است، كه به تازگي درماه ژوئن شكفته است». دروهله نخست، تصور ما محدود به تصوير عيني گل رز است كه براي تبيين و تشديد «مقوله انتزاعي» يعني «عشق» به كار گرفته شده است.
تصوير«برنز» واضح و راستين است اما تصوير سينمايي داراي وضوح بيشتر است. ازهمه چيز گذشته، خود اصطلاح «تصويرپردازي» («صنايع بديعي» درادبيات) وقتي به ادبيات مربوط باشد جنبه استعاري مي يابد: به اين معنا كه كلمه «رز» يك نشانه صرف است- مانند حرف «X» كه اشاره به يك شيئي عيني دارد. ولي تصوير عكاسي يك گل رز صريحتر است، يك «نشانه تصوير» است. واژه «رز» اگر چه به طور نسبي عيني است، مفهوم كلي «رز بودن» را تداعي مي‌كند تا يك گل رز مشخص را. سخن كوتاه، خواننده بايد «تصوير» ادبي را درذهن خود مجسم كند. واژه درحكم واسطه اي ميان مشاهده كننده و شيئي است. از آن جا كه «واژه –تصوير» به اندازه يك تصوير سينمايي صريح نيست، ميتواند حاكي از ايهام هايي باشد كه دريك عكس شايد باشد، شايد هم نباشد. اما تصوير سينمايي به دليل صراحتش، واضح تر و بي واسطه تر است. بنابراين، هر رسانه اي نقاط ضعف و قوت معيني دارد. ولي درهر حال و به طور كلي ميتوان گفت ادبياتي راكه شديداً تصويري و توصيفي است با آسودگي نسبي مي شود به فيلم در آورد.
پودو فيكن نخستين فيلمسازي بود كه نگره اي خودآگاهانه از استعاره سينمايي را تدوين كرد. او احساس كرد كه نمادهاي پيوند يافته يك سكانس تدوين شده ميتواند معادل سينمايي كنايه هاي ادبي باشد. برپايه نگره او، نماي دو دلداده كه به نماي گل رزي پيوند بخورد تشبيه «برنز» را به بيان سينمايي توليد مي‌كند. البته چنين پيوندي رايج ترين نوع تدوين كنايي درسينماست ولي متاسفانه درمقايسه با انعطاف
كنايه هاي ادبي بسيار محدود است. ولي اين شيوه پيوند دردست هاي يك فيلمساز خلاق مي تواند بسيار موثر باشد. براي مثال درسايه يك شك، هيچكاك واكنش پرسوناژي را نسبت به يك خبر تكان دهنده، از راه تدوين استعاري القا مي‌كند. آدم خبيث و با نزاكت فيلم (جوزف كاتن) مي خواهد خوردن صبحانه اش را شروع كند؛ هنگامي كه خبر را به او مي رسانند، هيچكاك به نماي درشتي از تخم مرغي كات مي‌كند كه كاردي واردش مي شود، هيچكاك با نشان دادن زرده اي كه تراوش مي‌كند، به گونه اي طنز آميز احساس ناگهاني وحشت و آسيب پذيري مرد جنايتكار را مي رساند.
در پيشخدمت جوزف لوزي نيز، شهوانيت نهفته دريك سكانس ازراه پيوند نماهاي زن سكسي وسوسه گر، مرد جوان خاموش ولي تحريك شده، و شير آشپزخانه كه ازش آب مي چكد، القا مي‌كند. هماهنگ با تشديد حس صحنه، صداي چكيدن قطره هاي آب بلندتر مي شود. برش متقاطع (Cross cutting) به تنش اين صحنه شكل مي‌دهد تا لحظه اي كه ديگر، كم و بيش، تحمل ناپذير مي شود. ناگهان مرد جوان به سوي ظرف شويي مي رود و با هيجاني عصبي مي كوشد تا با سفت كردن شير، چكيدن آب را متوقف كند. اين حركت استعاري، نمايانگر تلاش ذهني (دروني) او به قصد «سركوب» احساسات جنسي برانگيخته اش است. سينما درمقام هنر پيوند، قادر است تا استعاره هايي از اين گونه را با سهولت قابل توجهي توليد كند.
دسته بندی: علوم انسانی » تاریخ و ادبیات

تعداد مشاهده: 8175 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.rar

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 79

حجم فایل:76 کیلوبایت

 قیمت: 50,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی:
    محتوای فایل دانلودی حاوی فایل ورد است.